در دفاع از رفاعه و رفاعه ها
در سریال مختارنامه شخصیتی ساخته و پرداخته شده است به نام رفاعة با بازیگری انوشیروان ارجمند. من درباره شخصیت واقعی اش چیزی نمیدانم. در این فیلم رفاعه ابتدا از یاری امام حسین(ع) باز میماند و بعد تواب میشود ولی باز هم از شهادت به همراهی ایشان جا میماند و بعد همراه مختار شده و بعد از او جدا میشود و باز به سوی او بازمیگردد تا بالاخره کشته میشود.
مهمترین درگیری رفاعه که به درگیری ذهنی تماشاگر هم تبدیل شده بود. اعتماد یا عدم اعتماد به مختار بود. مختار منتظر فرصت بود تا انتقام بگیرد اما لام تا کام از نقشههایش چیزی نمیگفت، بماند که در ظاهر کارهایی میکرد خلاف آرمانش، مثل رهانیدن حاکم زبیری کوفه و صله دادن به شاعر دمدمی مزاج. عدهای مثل رفاعه نتوانستند به مختار اعتماد کنند و عدهای دربست به او اعتماد کردند و عدهای در شک و دودلی منتظر و تماشاگر ماندند.
سوال من این است که کدام درست عمل کردند؟ اگر نتیجه محور باشیم و تابع قانون «الحق لمن غلب» باید حق را به کسانی بدهیم که به مختار اعتماد کردند. چون بالاخره نقشههای مختار به نتیجه رسید. ولی اگر وظیفه محور بیاندیشیم چه؟ راستی فردی مثل رفاعه چرا باید راه و روش مختار را دربست و بدون چون و چرا بپذیرد؟ مگر مختار معصوم بود؟ آنان که سر تعظیم در برابر سیاست و کیاست مختار فرو آوردند چه حجتی داشتند؟ و مگر نه این است که اگر به هر دلیل مختار اشتباهی میکرد و قاتلان امام حسین(ع) مجازات نمیشدند ما امروز طرفدار رفاعه بودیم نه کیان ایرانی؟ اگر به انتخاب من باشد من رفاعه را برتر از دیگران میدانم. چون شرعاً دلیلی برای اعتماد به مختار نداشت. هر چند عجله و بیتحلیلی و شعار زدگی او را به دامان دشمن انداخت ولی این نکات و اشتباهات ربطی به اعتماد و عدم اعتماد نداشت. بهترین راه، تحقیق و رسیدن به حجت است که بر اساس این فیلم ظاهراً کسی در پی آن نبوده است.
پ ن 1: در روزهای گذشته که ماجرای وزیر اطلاعات و رئیس جمهور ماجرا درست کرده بود، خیلیها مارک رفاعه بر پیشانیشان خورد که چرا دو و چهار سال پیش به چنین فردی رأی داده و الان خود را مذمت میکنند. ولی اگر اینان به تکلیف عمل کرده باشند حتما برندهاند هر چند من گمان میکنم بسیاری از این جماعت چوب ظاهر بینیشان را خوردند و البته می خورند.
پ ن 2: چند هفتهای است که این مطلب در ذهنم مانده. ماجرای اخیر باعث شد تصمیم نوشتن را اجرایی کنم.